: هدف گیری کلمات کلیدی
در کمپینهای تبلیغاتی جستجوی پولی PPC، هدف گیری کلمات کلیدی یکی از ابزارهای اساسی است که تبلیغدهندگان برای دستیابی به کاربران استفاده میکنند. با این حال، برای دستیابی به نتایج بهتر و بهینهسازی کمپینها، گزینههای هدف گیری دیگری مانند مکان، دستگاه، مخاطب و دموگرافیک نیز وجود دارند. در این مقاله به بررسی این چهار عامل هدف گیری کلمات کلیدی میپردازیم و اهمیت هر یک از آنها را در کمپینهای PPC مرور میکنیم.
۱. هدف گیری مکانی (Location Targeting)
هدف گیری مکانی به تبلیغدهندگان این امکان را میدهد که کمپینهای خود را برای مکانهای خاصی تنظیم کنند. این ابزار بسیار مهم است، زیرا تبلیغدهندگان میتوانند تبلیغات خود را به کاربران در مناطق جغرافیایی خاص نمایش دهند که احتمالاً نیاز بیشتری به محصولات یا خدمات آنها دارند. بهعنوان مثال، یک فروشگاه محلی ممکن است بخواهد تبلیغات خود را تنها به کسانی نشان دهد که در نزدیکی فروشگاه زندگی میکنند.
یکی از قابلیتهای کلیدی هدف گیری مکانی، تعدیل پیشنهادات مکانی (Location Bid Modifiers) است. با استفاده از این ویژگی، تبلیغدهندگان میتوانند حداکثر هزینه به ازای هر کلیک (CPC) را برای کلیکهای دریافتی از مناطق هدف خاص افزایش یا کاهش دهند. این به این معنی است که اگر یک منطقه خاص برای کسبوکار بسیار مهم باشد، میتوان بودجه بیشتری را به آن منطقه اختصاص داد. از سوی دیگر، میتوان مناطق غیرمطلوب را نیز از نمایش تبلیغات حذف کرد.
بهعنوان مثال، یک کسبوکار محلی در تهران میتواند تبلیغات خود را برای محلههای خاصی از تهران نشان دهد و مناطق دیگر را از تبلیغات حذف کند تا هزینههای خود را کاهش دهد. همچنین، اگر فروشگاهی در کرج دارد، میتواند برای کلیکهای دریافتی از کرج پیشنهاد بالاتری ارائه دهد تا ترافیک محلی بیشتری را به خود جذب کند.
۲. هدف گیری دستگاه (Device Targeting)
در گذشته، تبلیغدهندگان عموماً کمپینهای تبلیغاتی خود را بر اساس دستگاهها (دسکتاپ، موبایل، تبلت) به تفکیک اجرا میکردند. این کار به آنها اجازه میداد تا بودجهها و محتوای تبلیغاتی خود را بر اساس هر دستگاه بهینهسازی کنند. اما با ورود تعدیلکنندههای پیشنهادات دستگاهی (Device Bid Modifiers) توسط گوگل، اکنون نیازی به جداسازی کمپینها بر اساس دستگاه نیست.
در حال حاضر، هدف گیری دستگاهی در کمپینهای جستجو از طریق تعدیل پیشنهادات انجام میشود. تبلیغدهندگان میتوانند برای کلیکهایی که از دستگاههای مختلف میآیند، پیشنهادات خود را تنظیم کنند. بهعنوان مثال، اگر بررسیها نشان دهد که کاربران موبایل بیشتر به تبدیل منجر میشوند، تبلیغدهنده میتواند پیشنهاد خود را برای موبایل افزایش دهد و بودجه بیشتری به آن اختصاص دهد.
اهمیت هدف گیری دستگاهی در این است که کاربران در دستگاههای مختلف رفتار متفاوتی از خود نشان میدهند. بهعنوان مثال، کاربران دسکتاپ ممکن است بیشتر زمان صرف بررسی محصول کنند، در حالی که کاربران موبایل ممکن است به سرعت تصمیم بگیرند و خرید انجام دهند. با استفاده از هدف گیری دستگاهی، تبلیغدهندگان میتوانند تجربه کاربری بهتری را برای هر دستگاه فراهم کنند و نتایج بهتری از کمپینهای خود بگیرند.
۳. هدف گیری مخاطب (Audience Targeting)
در سالهای اخیر، هدف گیری کلمات کلیدی مخاطب نقش مهمی در کمپینهای جستجو ایفا کرده است. این ابزار به تبلیغدهندگان اجازه میدهد تا تبلیغات خود را نه تنها بر اساس هدف گیری کلمات کلیدی، بلکه بر اساس سیگنالهای رفتاری کاربران نیز هدف گیری کنند. این تغییر به تبلیغدهندگان این امکان را میدهد که به جای تمرکز تنها بر قصد جستجو، به رفتارها و علایق کاربران نیز توجه کنند.
یکی از ابزارهای کلیدی در هدف گیری کلمات کلیدی مخاطب، همسانسازی مشتریان (Customer Match) است. با استفاده از این ابزار، تبلیغدهندگان میتوانند لیستهای ایمیل یا شماره تلفن مشتریان خود را به گوگل آپلود کنند و تبلیغات خود را به این مشتریان خاص نشان دهند. همچنین میتوانند کاربرانی را که با کانال یوتیوب آنها تعامل داشتهاند، مجدداً هدف گیری کنند.
یکی دیگر از ابزارهای مهم در هدف گیری مخاطب، مخاطبان مشابه (Similar Audiences) است. این ابزار به تبلیغدهندگان این امکان را میدهد تا کاربرانی را هدف گیری کنند که رفتار مشابهی با مخاطبان موجود دارند. به این ترتیب، میتوان دامنه مخاطبان را با استفاده از سیگنالهای رفتاری گسترش داد و به کاربرانی دست یافت که احتمالاً به محصولات یا خدمات مشابهی علاقهمند هستند.
علاوه بر این، تبلیغدهندگان میتوانند بین دو حالت هدف گیری (Targeting) و مشاهده (Observation) یکی را انتخاب کنند. در حالت هدف گیری، تبلیغات تنها به مخاطبانی که در لیستهای انتخابی قرار دارند، نمایش داده میشود. اما در حالت مشاهده، تبلیغات همچنان به سایر کاربران نیز نمایش داده میشود و در عین حال دادههایی از عملکرد مخاطبان جمعآوری میشود. این دادهها میتوانند به تبلیغدهندگان کمک کنند تا در آینده تصمیمات بهتری در مورد هدف گیری مخاطبان بگیرند.
۴. هدف گیری دموگرافیک (Demographic Targeting)
یکی دیگر از ابزارهای مهم در هدف گیری تبلیغات، هدف گیری دموگرافیک است. در این نوع هدف گیری، تبلیغدهندگان میتوانند تبلیغات خود را بر اساس سن، جنسیت و درصد درآمد خانوار کاربران تنظیم کنند. این اطلاعات میتواند به تبلیغدهندگان کمک کند تا پیامهای تبلیغاتی خود را به گروههای خاصی از کاربران ارائه دهند که احتمالاً به محصول یا خدمت آنها علاقهمند هستند.
به عنوان مثال، یک برند لوکس میتواند تبلیغات خود را به کاربران در بالاترین درصد درآمد خانوار هدف گیری کند. همچنین، تبلیغدهندگان میتوانند یک گروه دموگرافیک خاص را از نمایش تبلیغات خود حذف کنند یا پیشنهادات خود را برای گروههای دموگرافیکی خاص تنظیم کنند.
البته، همیشه نمیتوان به دادههای دموگرافیک کاملاً اعتماد کرد. در برخی موارد، ممکن است درصد زیادی از کاربران در دسته “نامشخص” قرار بگیرند، زیرا گوگل اطلاعات کافی برای تعیین مشخصات دموگرافیک آنها ندارد. با این وجود، هدف گیری دموگرافیک میتواند یک ابزار قدرتمند برای بهبود کارایی کمپینها باشد، بهویژه زمانی که به درستی از آن استفاده شود.
در ادامه، با مرور جزئیات بیشتری از هر یک از ابزارهای هدف گیری در کمپینهای جستجوی پولی (PPC) به شما نشان میدهیم که چگونه این استراتژیها به تبلیغدهندگان کمک میکنند تا بهینهسازی بیشتری انجام دهند و کارایی کمپینهای خود را بهبود بخشند.
۵. بهینهسازی با استفاده از دادهها
یکی از بزرگترین مزیتهای تبلیغات آنلاین، دسترسی به دادههای بیدرنگ و دقیق است. تبلیغدهندگان میتوانند با تحلیل دادههای جمعآوری شده از کمپینهای خود، نتایج و عملکرد هر یک از ابزارهای هدف گیری را ارزیابی کنند و سپس استراتژیهای خود را بهبود بخشند. بهعنوان مثال، اگر دادهها نشان دهند که کاربران موبایل بیشترین نرخ تبدیل را دارند، تبلیغدهندگان میتوانند بودجه بیشتری را به دستگاههای موبایل اختصاص دهند.
در همین راستا، استفاده از حالت مشاهده (Observation) که در هدف گیری مخاطب به آن اشاره شد، به تبلیغدهندگان این امکان را میدهد که بدون محدود کردن نمایش تبلیغات، دادههای ارزشمندی درباره عملکرد مخاطبان خاص به دست آورند. این دادهها میتوانند نشان دهند که آیا یک گروه مخاطب خاص باید در آینده بهطور مستقیم هدف گیری شود یا خیر.
۶. انعطافپذیری و کنترل بیشتر با تعدیل پیشنهادات
یکی دیگر از جنبههای مهم در بهینهسازی کمپینهای PPC، توانایی کنترل بیشتر بر بودجه و پیشنهادات تبلیغاتی است. تعدیل پیشنهادات (Bid Modifiers) در ابزارهای مختلف مانند دستگاه، مکان و دموگرافیک به تبلیغدهندگان اجازه میدهد تا پیشنهادات خود را بر اساس ارزش هر کلیک در شرایط مختلف تنظیم کنند.
برای مثال، یک فروشگاه اینترنتی که میداند بیشتر فروشهای خود را از کاربران موبایل در ساعات خاصی از روز به دست میآورد، میتواند پیشنهادات خود را برای این کاربران و این بازه زمانی افزایش دهد. در مقابل، برای سایر دستگاهها یا ساعات روز که نرخ تبدیل کمتری دارند، میتواند پیشنهادات خود را کاهش دهد.
این نوع تنظیمات به تبلیغدهندگان کمک میکند تا بهینهسازی دقیقی در استفاده از بودجه تبلیغاتی داشته باشند و هزینههای خود را به طور هوشمندانهتری مدیریت کنند. در نهایت، این کار به کاهش هزینه هر تبدیل (CPA) و افزایش بازگشت سرمایه (ROI) منجر میشود.
۷. شخصیسازی تبلیغات با IF Functions و Ad Customizers
ابزارهای پیشرفتهتری مانند IF Functions و Ad Customizers به تبلیغدهندگان اجازه میدهند تا تبلیغات خود را بر اساس ویژگیهای مخاطبان شخصیسازی کنند. با استفاده از IF Functions، میتوان محتوا یا پیشنهادات تبلیغاتی خاصی را تنها برای گروههای مخاطب مشخص به نمایش گذاشت. به عنوان مثال، میتوان یک پیشنهاد تخفیف ویژه را تنها برای کاربران موبایل یا مخاطبان خاصی که در لیست مشتریان قرار دارند، فعال کرد.
Ad Customizers نیز ابزار دیگری است که تبلیغدهندگان میتوانند از آن برای نمایش پیامهای تبلیغاتی پویا و متناسب با نیازهای مخاطبان استفاده کنند. این ابزار امکان نمایش اطلاعات خاص مانند قیمت، مدت زمان باقیمانده از تخفیف یا ویژگیهای محصول را بر اساس پارامترهای تعیینشده به مخاطبان میدهد. چنین تبلیغاتی میتوانند تجربه بهتری برای کاربران ایجاد کنند و آنها را بیشتر به کلیک و تعامل تشویق کنند.
۸. مدیریت مخاطبان و تستهای A/B
یکی از بهترین روشها برای بهینهسازی مستمر کمپینها، اجرای تستهای A/B است. این تستها به تبلیغدهندگان کمک میکنند تا نسخههای مختلفی از تبلیغات خود را آزمایش کنند و عملکرد آنها را با یکدیگر مقایسه کنند. به عنوان مثال، میتوان دو نسخه از تبلیغات را با محتوای متفاوت برای یک گروه دموگرافیک خاص اجرا کرد و عملکرد هر نسخه را ارزیابی کرد.
با استفاده از مدیریت مخاطبان و افزودن مخاطبان مختلف به کمپینها تحت حالت مشاهده، تبلیغدهندگان میتوانند دادههای بیشتری جمعآوری کنند و ببینند کدام گروههای مخاطب بهترین نتایج را ایجاد میکنند. این دادهها میتوانند به تصمیمگیریهای بهتر در آینده کمک کنند و به تبلیغدهندگان امکان دهند تا به صورت هوشمندانهتری بودجه و پیشنهادات خود را تنظیم کنند.
۹. اهمیت تعامل و تجربه کاربری
هنگام هدف گیری کلمات کلیدی مخاطبان بر اساس دستگاه یا مکان، تجربه کاربری نقش بسیار مهمی دارد. بهعنوان مثال، کاربران موبایل معمولاً تجربه کاربری سریعتر و سادهتری را ترجیح میدهند. اگر یک صفحه فرود (Landing Page) به درستی برای دستگاههای موبایل بهینهسازی نشده باشد، احتمالاً نرخ تبدیل کاهش پیدا میکند.
بنابراین، در کنار هدف گیری و تعدیل پیشنهادات، تبلیغدهندگان باید مطمئن شوند که تجربه کاربری در صفحات فرود و تبلیغات آنها با نیازهای مخاطبان مطابقت دارد. بهینهسازی سرعت بارگذاری صفحات، طراحی ریسپانسیو، و محتوای متناسب با دستگاههای مختلف میتواند به بهبود نتایج کمک کند.
۱۰. استفاده از هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی
امروزه بسیاری از ابزارهای تبلیغاتی مانند گوگل ادز از هوش مصنوعی (AI) و یادگیری ماشینی (Machine Learning) برای بهینهسازی خودکار پیشنهادات و هدف گیری کلمات کلیدی مخاطبان استفاده میکنند. این سیستمها به تبلیغدهندگان کمک میکنند تا به صورت پویا و در زمان واقعی پیشنهادات خود را تنظیم کنند و تبلیغات خود را به کاربران مناسب در زمان مناسب نمایش دهند.
با استفاده از این تکنولوژیها، تبلیغدهندگان میتوانند از دادههای گستردهای که گوگل از رفتار کاربران جمعآوری میکند، بهرهمند شوند و کمپینهای خود را بهینهسازی کنند. این ابزارها بهویژه برای کمپینهای بزرگ و پیچیده مفید هستند، زیرا به کاهش حجم کارهای دستی و افزایش دقت و سرعت در تصمیمگیریها کمک میکنند.
نتیجهگیری
هدف گیری در کمپینهای جستجوی پولی فراتر از هدف گیری کلمات کلیدی است و شامل ابزارهای قدرتمندی مانند هدف گیری مکانی، دستگاهی، مخاطب و دموگرافیک میشود. این ابزارها به تبلیغدهندگان این امکان را میدهند تا تبلیغات خود را به صورت دقیقتر و با توجه به نیازها و ویژگیهای خاص مخاطبان تنظیم کنند.
استفاده هوشمندانه از این ابزارها به تبلیغدهندگان کمک میکند تا کمپینهای خود را بهینهسازی کرده و بودجههای تبلیغاتی خود را به صورت مؤثرتری مدیریت کنند. بهینهسازی بر اساس دادهها، تستهای A/B، و استفاده از فناوریهای نوین مانند هوش مصنوعی، به تبلیغدهندگان کمک میکند تا نتایج بهتری از کمپینهای PPC خود بگیرند و در نهایت نرخ تبدیل و بازگشت سرمایه بالاتری را تجربه کنند.
هدف گیری کلمات کلیدی صحیح و دقیق میتواند به تفاوت بزرگی در موفقیت یا شکست یک کمپین تبلیغاتی منجر شود. با بهکارگیری این استراتژیها و ابزارها، تبلیغدهندگان میتوانند به بهبود عملکرد تبلیغاتی خود ادامه دهند و به طور مداوم به موفقیتهای بیشتری دست یابند.
درباره تبلیغات کلیکی PPC بیشتر بدانید:
فصل 1: محل های نمایش تبلیغات کلیکی PPC
فصل 3: 1 استراتژی مؤثر برای تبلیغات کلیکی ppc
فصل 4 :ردیابی و اندازهگیری کمپینهای PPC: کلید موفقیت در بهبود بازده سرمایهگذاری (ROI)
فصل 8 : عملکرد داراییهای تبلیغاتی در ppc
فصل 9 : راهاندازی 1 کمپین جستجو در گوگل ادز
فصل 11 : زمان بندی و تنظیم مکان ppc
فصل 12 : خودکارسازی تبلیغات جستجو
فصل 13 : راهاندازی کمپین حداکثرعملکرد
فصل 14 : فراتر از هدف گیری کلمات کلیدی در جستجو: مکان، دستگاه، مخاطب و دموگرافیک
فصل 15 :تنظیمات کمپین جستجو : تنظیمات پیشنهاد قیمت وتنظیمات تعدیل