می دانید که احساسات، نه استدلال منطقی، تصمیمات رو تحریک میکنند؟ با فراخوانی یک احساس خاص در مصرف کنندگان، آنها رو به انجام یک عمل مطلوب ترغیب میکنی. برای به وجود آوردن آن احساس، نیاز به یک محرک داریم. آن محرک از کجا می اید؟ با اجرای برخی اصول روانشناسی در نوشتههای تبلیغاتی. کار تخصصی با همه آن اصول روانشناختی در محتوا به عنوان نورومارکتینگ شناخته می شود، این مقاله به شما کمک می کند تا کرکرد های بازاریابی عصبی برای ایجاد یک متن تبلیغاتی گوگل ادز موثر را یاد بگیرید.
بازاریابی عصبی چیست؟
بازاریابی عصبی علوم اعصاب، روانشناسی، علوم شناختی و بازاریابی را برای درک و تأثیرگذاری بر رفتار مصرف کننده ادغام می کند. این عوامل ناخودآگاه و عاطفی موثر بر انتخاب ها را آشکار می کند. متخصصان از تکنیک های بازاریابی عصبی برای مطالعه مغز انسان و پیش بینی رفتار تصمیم گیری استفاده می کنند. بیایید بررسی کنیم که چرا باید تکنیک های بازاریابی عصبی را در متن تبلیغاتی گوگل ادز خود پیاده سازی کنید.
چرا از بازاریابی عصبی استفاده کنیم؟
چرا از تکنیک های بازاریابی عصبی در متن تبلیغاتی گوگل ادز و سایر فعالیت های بازاریابی خود استفاده کنید؟ در اینجا برخی از مزایا وجود دارد که می توان با تکیه بر آنها از این بازوی قدرتمند در تبلیغات استفاده کرد:
درک بهتر رفتار مصرف کننده: بازاریابی عصبی احساسات، توجه و حافظه را در رفتار مصرف کننده آشکار می کند، بنابراین امکان ایجاد پیام های بازاریابی تاثیرگذار را فراهم می کند.
روش های موثرتر برای بهینه سازی طراحی وب سایت: با مطالعه داده های ردیابی چشم و رفتار کاربر، می توانید عناصر طراحی را برای تشویق اقدامات مورد نظر بهینه کنید.
شخصیسازی و هدفگیری بهبود یافته: ترجیحات فردی و محرکهای احساسی را برای سفارشی کردن پیامها و پیشنهادات برای بخشهای خاص مصرفکننده آشکار کنید.
ایجاد محتوای پیشرفته: درک اینکه چگونه مغز اطلاعات را پردازش می کند به شما کمک می کند داستان های جذابی بسازید که احساسات را برمی انگیزد و باعث ایجاد تعامل می شود.
اعداد خیلی حرف می زنند. طبق آمار، تعامل عصبی می تواند اثربخشی تبلیغات را تا 19٪ افزایش دهد. همچنین می دانیم که 63 درصد از کاربران برندهایی را که داستان می گویند به خاطر می آورند و 74 درصد از مصرف کنندگان پس از خواندن نظرات مثبت، بیشتر به کسب و کارها اعتماد می کنند.
نمونه های بازاریابی عصبی در متن تبلیغاتی گوگل ادز
شما نیازی به دانشمند بودن ندارید. با تجزیه و تحلیل بینش های تحقیقاتی، می توانید پاسخ های عصبی، محرک های عاطفی و الگوهای توجهی را که بیشترین تأثیر را بر هدف شما دارند، شناسایی کنید. آنها را برای تطبیق استراتژی بازاریابی کلی خود و هدایت تصمیمات خرید به کار ببرید.
در این بخش چند نمونه از بازاریابی عصبی در عمل آورده شده است.
1. دو عدد فرد در عناوین
مغز عاشق اعداد است. آنها محتوا را قابل هضم تر می کنند و نظم را در هرج و مرج فراهم می کنند.
چرا دو عدد؟ برای دوبرابر کردن اثر: اولی توجه را جلب می کند و دومی توضیح می دهد که چرا محتوا را بخوانید.
چرا اعداد فرد؟ دوباره در مورد روانشناسی است: اعداد زوج دوستانه تر به نظر می رسند، در حالی که اعداد عجیب و غریب تفکر برانگیزتر هستند. این بدان معنا نیست که فقط از اعداد فرد استفاده کنید. تأثیر (احساس) را که می خواهید با محتوای خود برانگیزید در نظر بگیرید.
به این تبلیغ نگاه کنید،اول از عدد فرد به منظور جلب توجه و احساس شماست و عدد زوج برای ایجاد رابطه دوستانه با مخاطب استفاده می شود.
2. سوالات در سرفصل های فرعی
خوانندگان آنلاین محتوا را اسکن می کنند تا بفهمند آیا آن چیزی است که آنها نیاز دارند یا خیر. سرفصلهای فرعی را بهعنوان سؤالی قالببندی کنید تا روشن شود که خوانندگان چه چیزی یاد خواهند گرفت، حس کنجکاوی را از این طریق بر می انگیزید. پرسشها اسکنرهای مغزی را تشویق میکنند که به تحقیق ادامه دهند تا مطمئن شوند چیزی را از دست ندادهاند و غریزه اجتماعی خود را ارضا میکنند.
به این سوالات دقت کنید. سوال باعث می شود تا درگیر مطالب شوید.
3. روش سقراطی در مقدمه ها
سه سوال یا بیانیه را پشت سر هم ارسال کنید تا کاربران را در برقراری ارتباط مشارکت دهید.
چرا سه
مغز انسان سه را به بهترین شکل درک می کند، بنابراین دنباله سه، به خاطر سپردن اطلاعات را آسان تر می کند. نویسندگان قانون سه را دوست دارند: این قانون ریتم را می سازد و خوانندگان را به پیام شما علاقه مند می کند.
در این تصویر می بینید که نویسنده با سه سوال شروع می کند و به این صورت خواننده را جذب ادامه خواندن مطلب می کند.
4. کلمات قدرتمند و افعال فعال در محتوا
کلمات قدرتمند قانع کننده و توصیفی هستند. آنها واکنش عاطفی را تحریک می کنند، خوانندگان را وادار می کنند حالات مختلفی را تجربه کنند، و آنها را به جهات خاصی سوق می دهند. کلمات قدرتمند صفت هایی هستند که بیانگر و توضیح دهنده گفته های شما هستند. مثل این ها:
این کلمات پرقدرت هستند. عصبانیت، غم، خوشحالی، سورپرایز کردن و موراد مشتقات آنها به دلیل قدرتی که در ذهن ایجاد می کنند همواره مورد توجه بخش عصبی مغز می باشند.
5. زبان حسی در صورت لزوم
واژههای حسی آیتمهای واژگانی هستند که برای حواس فیزیکی انسان جذاب هستند. هنگام خواندن مطالب با چنین کلماتی، کاربران آن را «می بینند»، «می شنوند»، «لمس می کنند»، «بو می کنند» یا «چشیده می شوند».
کلمات حسی قدرتمند هستند زیرا صحنه هایی را در تخیل خوانندگان ترسیم می کنند. آنها قشر حسی جسمی مغز را فعال می کنند و باعث می شوند که این کلمات را سریعتر تشخیص دهیم. کلمات حسی باعث می شود خوانندگان احساس کنند که در داستان شما هستند، بنابراین پیام شما را بهتر به خاطر می آورند.
20 تکنیک بازاریابی عصبی برای تشویق اقدامات دلخواه در متن تبلیغاتی گوگل ادز
با در نظر گرفتن محرکهای احساسی بالا، اصول بازاریابی عصبی زیر را در کپیرایتینگ خود بگنجانید تا آن را کارآمد کنید.
1. اختیار
از طریق یافته های تحقیقاتی، داده ها و همکاری های معتبر، نام تجاری خود را به عنوان یک متخصص صنعت معرفی کنید. به نظر شما چرا اینفلوئنسر مارکتینگ کار می کند؟ کاربران ناخودآگاه بر این باورند که افراد مشهور نمی توانند اشتباه کنند زیرا محصولات/خدمات برتر را برای خود انتخاب می کنند.
اما: اقتدار فقط مربوط به افراد مشهور برتر با میلیون ها مشترک در رسانه های اجتماعی نیست. به تأثیرگذارهای میکرو یا نانو فکر کنید: آنها وفادارترین مخاطبان را دارند. با کارشناسانی که در تخصص خود هستند همکاری کنید: مدیران عامل، مدیران ارشد یا متخصصانی که می دانند در مورد چه چیزی صحبت می کنند.
2. دشمن مشترک
مبارزه با دشمن مشترک مردم را متحد می کند. این فقط در مورد دشمنان فیزیکی نیست، بلکه دردها، عقده ها یا عادت های بد را نیز شامل می شود. مفاهیمی مانند گرسنگی، فقر، بیماری ها یا تغییرات آب و هوایی نیز در اینجا وجود دارد.
ماموریت برند شما چیست؟ آیا مسئولیت اجتماعی دارد؟
کاربران به مشاغلی وفادار هستند که با هویت آنها هماهنگ هستند و ارزش های مشابهی دارند. این عنصر را تجویز کنید و معانی مربوطه را در استراتژی محتوای خود بگنجانید. برای برند خود روحیه مثبتی ایجاد کنید: چرا مهم است؟ چرا مردم باید به پیام شما گوش دهند؟
3. ثبات و تعهد
از طریق ارتباط منظم، برنامه های وفاداری و خدمات اشتراک، تعهد را تشویق کنید. هرچه بیشتر با مشتری تعامل داشته باشید، آنها به محصول، خدمات، تیم یا متخصص فردی شما اعتماد بیشتری دارند. چالش ایجاد یک تعامل سازنده و دریافت پاسخ است. می توانید یک گفتگو را در پیام رسان ها، ایمیل های خبرنامه یا چت آنلاین راه اندازی کنید. تست ها، آزمون ها و سایر محتوای تعاملی نیز کار می کنند.
4. بازاریابی متقابل
این ماشه در مورد تقاطع چند بخش مخاطب هدف است. محتوای خود را سازماندهی کنید تا بازدیدکنندگان وب سایت، محصولات جزئی شما را با محصولات اصلی ببینند. در تجارت الکترونیک، ما این ترفند را به عنوان «شما هم میپسندید» یا «با هم بخرید» میشناسیم: هنگام بررسی توضیحات محصول، مشتری موارد مرتبطی را میبیند که ممکن است بخواهد بخرد. وبسایتهای آموزنده یا آموزنده با عناصر محتوایی مانند «مقالات مرتبط»، «مطالب اضافی»، «انتخاب سردبیر» و غیره به همین اصل اشاره میکنند.
5. قاب بندی
تکنیک های مختلف کادربندی بر ادراک تأثیر می گذارد:
- قاب بندی مقایسه ای: برتری را نسبت به رقبا برجسته کنید.
- قاب بندی بیزاری از دست دادن: از عباراتی مانند “پیشنهاد زمان محدود” استفاده کنید.
- چارچوب بندی هدف: محصول خود را به عنوان راه حلی برای اهداف خاص ارائه دهید.
- قاب بندی ویژگی: ویژگی های جذاب را برجسته کنید.
- چارچوب زمانی: با تعیین ضرب الاجل، اقدام فوری را تشویق کنید (“فقط امروز”، “سه مشترک اول دریافت خواهند کرد…”، “دو ساعت باقی مانده”، و غیره)
6. قدردانی
ستایش یا قدردانی واقعی را برای ایجاد رابطه به کار ببرید. ایمیل های شخصی و بازخورد مثبت وفاداری مشتری را افزایش می دهد. ستایش یا قدردانی واقعی را برای ایجاد رابطه به کار ببرید. ایمیل های شخصی و بازخورد مثبت وفاداری مشتری را افزایش می دهد.
شما می توانید مشتری را بر اساس نام، حرفه، سن، موقعیت اجتماعی یا سرگرمی ها شخصی سازی کنید. یافتن جذابیت مناسب برای هر بخش و بخش مشتری واقع بینانه است. هنگامی که یک مشترک، مشتری بالقوه، یا بازدیدکننده صفحه وب، یک قلاب آشنا را می بیند، ناخودآگاه متوجه می شود که شما با آنها صحبت می کنید.
7. حرص و آز
جلب توجه به یکی از نقاط ضعف اصلی انسان به افزایش تعامل و افزایش فروش کمک می کند. تبلیغات، تخفیف ها و مسابقات، مشتریان بالقوه را تشویق می کنند تا کیف پول خود را باز کنند. حرص و طمع مشترکان را وادار می کند تا دوستان خود را به گروه ها دعوت کنند، محتوای رسانه های اجتماعی را بازنشر کنند و پیوندها را به اشتراک بگذارند. خریدهای خودجوش هم اینجاست. نمونههای اصلی استفاده از این اصل بازاریابی عصبی: کمپینهای جمعه سیاه و دوشنبه سایبری که اکثر برندها سازماندهی میکنند.
8. رفتار گله ای
هر فرد فردی منحصر به فرد است و هیچ کس نمی خواهد خود را به عنوان بخشی از به اصطلاح “گله” بشناسد، اما:
غریزه اجتماعی جزو سه غریزه اصلی است، بنابراین نمی توانیم در برابر قدردانی و احساس تعلق به گروهی مقاومت کنیم. اکثر وب سایت ها با پیام هایی مانند:
“بیش از 100000 بارگیری در حال حاضر”
“رتبه: 4.5/5 ستاره”
“با بیش از 300 هزار مشترک و 4 میلیون خواننده، ما…”
وقتی کاربر چنین پیام هایی را می بیند، ناخودآگاه پیشنهاد شما را تایید می کند. از این گذشته، بسیاری از مردم نمی توانند اشتباه کنند، نه؟ بنابراین، همه چیز با محصول/خدماتی که برای آنها دارید درست است.
9. دسیسه
این یکی مانند صخرهها در یک مجموعه فیلم است که در جذابترین لحظه قسمتها را قطع میکند تا به مخاطب انگیزه دهد که برگردد و قسمت بعدی را تماشا کند.
چند مثال:
- در ویدیوی هفته آینده، من می گویم که چگونه 100 هزار مشترک اول خود را دارم.
- من با یک تصادف شاد محبوب شدم، اما کمی بعد در مورد آن صحبت خواهم کرد.
- اکنون باید مکث کنم؛ لطفا منتظر قسمت دوم در انتشار فردا باشید.
10. توجیه
اگر دلیل پشت آن را توضیح دهید، سوق دادن بازدیدکننده سایت به سمت اقدام مورد نظر آسان تر است. تمام مزایای خرید در این مکان و زمان خاص را آشکار کنید. تمام آرگومان های موجود و ارزش های افزوده را جمع آوری کنید. پیامها، طرحها و دستورالعملها را برای به حداقل رساندن بار شناختی ساده کنید.
11. سود آنی
قیف فروش یک ابزار اصلی بازاریابی است، اما گاهی اوقات ممکن است مشتریان وفادار پس از ورود به وب سایت شما به دست آورید. به یک امتیاز (یک مزیت اینجا و اکنون) برای ارائه به بازدیدکنندگان فکر کنید:
یک الگو، چک لیست یا کتاب الکترونیکی رایگان می تواند به آهنربای اصلی برای جذب کاربر تبدیل شود تا با شما بماند و مشتری شما شود.
12. تازگی
با معرفی عناصر و همکاری های نوآورانه، جذب مغز به تازگی شود.
لطفاً توجه داشته باشید که کلمه “جدید” به خودی خود کار نمی کند. اگر پیشنهاد شما واقعا تازه، غیرمعمول و منحصر به فرد باشد، ماشه کار را انجام می دهد. آن را به عنوان UVP (پیشنهاد ارزش منحصر به فرد) خود در نظر بگیرید. چه چیزی شما را از رقبا متمایز می کند؟ چه کاری می توانید برای یک مشتری انجام دهید که او انجام نمی دهد؟
13. عمل متقابل
اصل تقابل نشان می دهد که وقتی برای مخاطبان خود ارزش قائل می شوید، احتمال بیشتری دارد که با برند شما درگیر شوند. منابع رایگان، آزمایشی، تخفیف یا توصیه های شخصی ارائه دهید. نکته این است که شما در ازای آن چیزی می خواهید. به عنوان مثال، یک آدرس ایمیل برای ارسال خبرنامه های آموزنده با محتوای قانع کننده، تشویق به خرید.
اما به یاد داشته باشید: عمل متقابل زمانی کار می کند که درست استفاده شود. بسیار مهم است که حد خود را بدانید، به خصوص امروز که مخاطب از هزاران «هدیه» و پیشنهادهایی که روزانه در صندوقهای ورودی پیدا میکند خسته شدهاند. بیش از حد تهاجمی با پیام های بازاریابی، خطر لغو اشتراک و واکنش های منفی را در پی خواهید داشت. صادق باشید و در مورد آنچه برای کاربران ارسال خواهید کرد، بنویسید که پس از به اشتراک گذاشتن ایمیل با شما.
14. نتیجه
مثال رایج، دارایی های محتوایی است که «قبل» و «بعد» به کاربران ارائه می شود. عکسها یا ویدیوهایی که نشان میدهند محصول شما چگونه کار میکند، جادو میکنند! ترفند این است که همه چیز را تا حد امکان با جزئیات ارائه کنید تا مردم بتوانند تفاوت بین نسخه اول و دوم را ببینند.
“قبل” و “بعد” تنها راه برای نشان دادن نتایج نیست. مطالعات موردی نیز در همه خدمت ها معجزه می کند. با همان اصل کار می کنند، آنها قالبی هستند که می توانید نتایج را با یک متن نشان دهید.
15. کمیابی
از طریق تاکتیکهای در دسترس بودن محدود، فوریت ایجاد کنید. از نظر اخلاقی از تعداد محدود، پیشنهادات با زمان محدود، و تکنیکهای کمیاب برای هدایت اقدام استفاده کنید.
دقت کنید: مردم نمی خواهند پیشنهادی را که به زودی در دسترس نخواهد بود از دست بدهند.
دو گزینه در اینجا:
این یک محصول/خدمت فوق العاده محبوب با کیفیت فوق العاده است.
در اصل برای دایره باریکی از «برگزیدگان» است.
کمیابی با هر محدودیتی کار می کند: رنگ، ویژگی ها، زمان، تاریخ، مقدار، هزینه، و غیره. هنگام استفاده از این ماشه، حفظ قول خود بسیار مهم است. اگر فردا فروش بسته شود، این چیزی است که باید اتفاق بیفتد.
16. اثبات اجتماعی
برای ایجاد اعتماد و اعتبار از توصیفات، تاییدیه ها، رتبه بندی ها و بررسی ها استفاده کنید.
گواهینامهها همچنان محبوبترین مدرک اجتماعی هستند، اما قابل اعتماد کردن آن بسیار مهم است. کاربران امروزی آنطور که برخی از بازاریابان همچنان معتقدند ساده لوح نیستند: آنها به نظرات جان دو با عکس های موجود در آواتارها اعتماد نخواهند کرد.
نظرات افراد واقعی را به اشتراک بگذارید: فیلم بسازید، پیوندهای فعالی را به نمایه های رسانه های اجتماعی آنها ارائه دهید، از نامه های تشکر امضا شده و مهر شده از شرکا استفاده کنید و غیره.
یکی دیگر از ابزارهای تقویت مدارک اجتماعی برای کاربران، اطلاعات تماس شما است. بسیاری از وب سایت ها آن را پنهان می کنند و به جای آن چیزی جز یک فرم تماس استاندارد قرار نمی دهند.
اشتباه.
این به عوامل E-E-A-T آسیب می رساند و وفاداری و اعتماد کاربر را از بین می برد. آدرس، شماره تلفن، ایمیل و حسابهای فعال رسانههای اجتماعی شما ارزش قرار دادن در وبسایت را دارند.
گواهی ها، رتبه بندی ها، بودجه ها – همه آنها تخصص شما را تایید می کنند و بر مسئولیت و صداقت شما در چشم مشتریان تاکید می کنند.
17. مشخصات
هنوز برای بسیاری از وب سایت ها مشکل است. آنها همچنان به تولید دارایی های محتوای مبهم ادامه می دهند و کلماتی را به ارمغان می آورند اما ارزشی ندارند.
مقایسه کنید:
“ما بهترین پنجره ها را در تهران می فروشیم!”
پنجره های کم مصرف ما 93.4 درصد گرما را در آپارتمان شما نگه می دارند.
بله، مثال کمی مبهم است، اما اعداد و حقایق در تبدیل ترافیک به سرنخ بهتر از استعاره های پیچیده عمل می کنند.
حتی اگر جایگاه شما محصولات اطلاعاتی باشد، مشتریان میخواهند بدانند چه مدت طول میکشد تا به نتیجه برسید.
18. قصه گویی
از قدرت داستان سرایی برای برانگیختن احساسات، ایجاد ارتباطات و به یاد ماندنی کردن برند خود استفاده کنید.
مغز انسان با داستان ها کار می کند:
70 درصد اطلاعات را از طریق آنها حفظ می کند، در حالی که تنها 10 درصد از داده ها و حقایق است.
به روایت ها بهتر پاسخ می دهد زیرا نواحی مغز مسئول تجربیات را فعال می کند.
ترکیب داده ها با یک داستان، حفظ اطلاعات را از 5-10٪ به 67٪ افزایش می دهد.
راز این است که داستان ها چیزی را تحمیل نمی کنند، اما در عین حال ایده درست را به خوانندگان می آورند. وظیفه شما این است که داستانی بسازید به گونه ای که خوانندگان کسب و کار شما را نسبت به دیگران انتخاب کنند.
19. افزایش فروش
این محرک هدف خاصی را دنبال می کند: باعث می شود مشتری بیش از آنچه برنامه ریزی کرده است خرید کند. قلاب قدیمی «دوتا بخرید – سومی را رایگان بگیرید» هنوز هم کار میکند و حتی مشتریان باهوشی را که این ترفند را درک میکنند، جذب میکند. در واقع، مقاومت در برابر وسوسه دریافت یک محصول رایگان دشوار است.
20. محرک های عاطفی بیشتر
در اینجا برخی از محرک های احساسی اضافی وجود دارد که می توانید در متن تبلیغاتی گوگل ادز خود از آنها استفاده کنید:
- اعتماد: ایجاد اعتبار و قابلیت اطمینان.
- ترس: استفاده از اضطراب ها یا نگرانی های رایج.
- تعلق: نیاز به عضویت در یک جامعه یا قبیله.
- کنجکاوی: برانگیختن علاقه برای یادگیری بیشتر.
- غرور: هدف قرار دادن عزت نفس و دستاوردها.
- گناه: یادآوری یک مشکل یا مسئولیت به مخاطب.
- فوریت: ایجاد حس محدود بودن زمان یا در دسترس بودن.
- تسکین: ارائه راه حل برای یک مشکل یا نقطه درد.
- پیش بینی: ایجاد هیجان برای آنچه که در راه است.
- اعتبارسنجی: تأیید افکار یا باورهای خواننده.